معاف , ازاد , مستثني , معاف کردن
معفی
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
یار و همنشین که متعرض احسان نباشد
لغت نامه دهخدا
معفی. [ م ُ ع َف ْ فی ] ( ع ص ) یار و همنشین که متعرض احسان نباشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
کلمات دیگر: