کلمه جو
صفحه اصلی

تانه

فرهنگ فارسی

( اسم ) تاری که جولاهگان برای بافتن مهیا کنند مقابل پود.
موضعی است در هند که در مشرق آن دو قصبه است .

لغت نامه دهخدا

تانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) تان باشد. ( جهانگیری ) ( برهان ). تان و تار نقیض پود. ( ناظم الاطباء ). نقیض پود است و آن تارهایی است که جولاهگان برای بافتن مهیا کنند. ( برهان ).

تانه. [ن َ ] ( اِخ ) تلفظ ترکی تانا ( رود ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی و «تانا» شود.

تانه. ( اِخ ) موضعی است در هند که در مشرق آن دو قصبه «بهروج » و «رهنجور» قرار دارند. رجوع به ماللهند بیرونی ص 100 و 102 و التفهیم چ جلال همایی ص 198 و نزهةالقلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 262 شود.

تانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) تان باشد. (جهانگیری ) (برهان ). تان و تار نقیض پود. (ناظم الاطباء). نقیض پود است و آن تارهایی است که جولاهگان برای بافتن مهیا کنند. (برهان ).


تانه . [ن َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی تانا (رود). رجوع به قاموس الاعلام ترکی و «تانا» شود.


تانه . (اِخ ) موضعی است در هند که در مشرق آن دو قصبه ٔ «بهروج » و «رهنجور» قرار دارند. رجوع به ماللهند بیرونی ص 100 و 102 و التفهیم چ جلال همایی ص 198 و نزهةالقلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 262 شود.


فرهنگ عمید

= تار۱

تار۱#NAME?


دانشنامه عمومی

تانه• کد پستی• 400 6xx• پیش شماره• +022• پلاک خودرو• MH-04
در ठाणे
• تراکم جمعیت
• ۱۶٬۹۱۸ بر کیلومتر مربع (۴۳٬۸۱۷ بر مایل مربع)

گویش مازنی

/taane/ تار الیاف پارچه

تار الیاف پارچه



کلمات دیگر: