( اسم ) تاری که جولاهگان برای بافتن مهیا کنند مقابل پود.
موضعی است در هند که در مشرق آن دو قصبه است .
موضعی است در هند که در مشرق آن دو قصبه است .
تانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) تان باشد. (جهانگیری ) (برهان ). تان و تار نقیض پود. (ناظم الاطباء). نقیض پود است و آن تارهایی است که جولاهگان برای بافتن مهیا کنند. (برهان ).
تانه . [ن َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی تانا (رود). رجوع به قاموس الاعلام ترکی و «تانا» شود.
تانه . (اِخ ) موضعی است در هند که در مشرق آن دو قصبه ٔ «بهروج » و «رهنجور» قرار دارند. رجوع به ماللهند بیرونی ص 100 و 102 و التفهیم چ جلال همایی ص 198 و نزهةالقلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 262 شود.
تار۱#NAME?
تار الیاف پارچه