کلمه جو
صفحه اصلی

پالو

فرهنگ فارسی

زگیل ژخ

لغت نامه دهخدا

پالو. ( اِخ ) قصبه ای در شمال غربی دیاربکر واقع در ساحل راست رود مراد، ارتفاع آن از دریا 800 گز و دارای 7500 تن سکنه است و در آنجا آثار عتیقه ای بخطوط میخی باشد.

پالو. ( اِ ) زگیل. ثُؤلُول. آژخ. ژخ. دانهای سخت چند عدس یا خردتر که بر اندام آدمی روید و درد نکند و پخته نشود. در بعض مواضع فارس و عراق گوک و بترکی گونیک و بزبان تبریز سگیل و بهندی مسه گویند. ( رشیدی ). گوگه :
ای عشق ز من دور که بر دل همه رنجی
همچون زبر چشم یکی محکم پالو.
شاکر بخاری.

پالو. (اِ) زگیل . ثُؤلُول . آژخ . ژخ . دانهای سخت چند عدس یا خردتر که بر اندام آدمی روید و درد نکند و پخته نشود. در بعض مواضع فارس و عراق گوک و بترکی گونیک و بزبان تبریز سگیل و بهندی مسه گویند. (رشیدی ). گوگه :
ای عشق ز من دور که بر دل همه رنجی
همچون زبر چشم یکی محکم پالو.

شاکر بخاری .



پالو. (اِخ ) قصبه ای در شمال غربی دیاربکر واقع در ساحل راست رود مراد، ارتفاع آن از دریا 800 گز و دارای 7500 تن سکنه است و در آنجا آثار عتیقه ای بخطوط میخی باشد.


فرهنگ عمید

= بالو

بالو#NAME?


دانشنامه عمومی

پالو (به اندونزیایی: Kota Palu) یکی از شهرهای اندونزی است که در جزیرهٔ سولاوسی قرار گرفته است. این شهر در ۱۶۵۰ کیلومتری شمال شرق جاکارتا و در مختصات جغرافیایی ۰ درجه و ۵۴ دقیقهٔ جنوبی و ۱۱۹ درجه و ۵۰ درجهٔ شرقی واقع شده است.
وب گاه رسمی پالو
پالو در دهانهٔ رودخانهٔ پالو و در ساحل خلیج کوچکی قرار گرفته است. آب و هوای این شهر بسیار خشک است و به وسیلهٔ برآمدگی کوه های پیرامونش محافظت می شود.
پالو پایتخت استان سولاوسی مرکزی است. مساحت این شهر ۳۹۵٫۰۶ کیلومتر مربع بوده و جمعیت آن در حدود ۲۷۰٬۰۰۰ نفر تخمین زده شده است.

واژه نامه بختیاریکا

پالان؛ جُل

جدول کلمات

زگیل ، ازخ


کلمات دیگر: