کلمه جو
صفحه اصلی

تازه اباد

فرهنگ فارسی

( تازه آباد ) دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ۸ هزار گزی شمال کرمانشاه یکهزار گزی سرخه لیزه دشت و سردسیر است .

لغت نامه دهخدا

( تازه آباد ) تازه آباد. [ زَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پلرودبار بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 12هزارگزی جنوب رودسر و 4هزارگزی رحیم آبادواقع است. جلگه و معتدل مرطوب است و 215 تن سکنه دارد، شیعه ، گیلکی و فارسی زبان. آب آن ار نهر پلرود. محصول آن برنج ، چای ، عسل ، لبنیات. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

تازه آباد. [ زَ ] ( اِخ ) دهی است در بخش لشت نشای شهرستان رشت که در 4هزارگزی شمال بازار لشت نشا و 4هزارگزی دریا قرار دارد. جلگه و معتدل و مرطوب است و 100 تن سکنه دارد، شیعه ، گیلکی و فارسی زبان. آب آنجا از استخر و سفیدرود است. محصول آن برنج ، صیفی کاری. شغل اهالی زراعت و مکاری. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

تازه آباد. [ زَ ] ( اِخ ) دهی جزء بخش مرکزی شهرستان رشت است که در 8هزارگزی باختر رشت و 2هزارگزی جنوب شوسه رشت - فومن واقع است. جلگه و معتدل و مرطوب است و 76 تن سکنه دارد، شیعه ، گیلکی و فارسی زبان. آب آن از استخر محلی. محصول آن برنج ، ابریشم ، توتون سیگار، صیفی. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

تازه آباد. [ زَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان خرم آباد شهرستان تنکابن است که در 10هزارگزی جنوب خاوری تنکابن واقع است. دشت و جنگل معتدل و مرطوب مالاریائی است و 320 تن سکنه دارد، شیعه ، گیلکی و فارسی. آب آن از رودخانه چشمه کیله. محصول آن جالیزکاری. شغل اهالی زراعت. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

تازه آباد. [ زَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دابو در بخش مرکزی شهرستان آمل و در 14هزارگزی شمال خاوری آمل واقع است. دشتی است معتدل و مرطوب و مالاریائی. 180 تن سکنه دارد، شیعه ، مازندرانی و فارسی. آب آن از چشمه. محصول آن برنج ، صیفی. شغل اهالی زراعت است. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

تازه آباد. [ زَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری که در 5هزارگزی باختر نکا واقع است و معتدل ، مرطوب و مالاریائی است و 150 تن سکنه دارد، شیعه ، مازندرانی و فارسی. آب آن از رودخانه نکا و چشمه.محصول آن برنج ، غلات ، پنبه ، صیفی. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

تازه آباد. [ زَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پنج هزاره که در بخش بهشهر شهرستان ساری و در 7500گزی خاور بهشهر و 1500گزی جنوب شوسه بهشهر و گرگان واقع است. دامنه ای معتدل و مرطوب و مالاریائی است که 135 تن سکنه دارد، شیعه ، مازندرانی و فارسی. آب آن از چشمه و سد عباس آباد. محصول آن برنج ،غلات ، مرکبات ، صیفی و مختصر پنبه و ابریشم. شغل اهالی زراعت و مختصر گله داری. صنایع دستی زنان کرباس بافی. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

دانشنامه عمومی

تازه آباد. تازه آباد نام مکان های زیر است.
تازه آباد (کرمانشاه) از شهرهای استان کرمانشاه در غرب ایران است.

گویش مازنی

( تازه آباد ) /taaze aabaad/ روستایی از بخش عباس آباد

پیشنهاد کاربران

تازه آباد چراغ آباد روستای در پنج کیلو متری شهرستان دهگلان ییلاق جنوبی بخش بلبان آباد که از اقتصاد خوبی برخوردار است زیرا زمین های مرغوب و هموار و آب کافی دارد

معنی تازه اباد به دلیل جوان تر بودن نسبت به روستاهای هم جوار بود. یعنی محلی که به نزدیکی اباد شده به روستا تبدیل شده

طرح هادی. کل روستارو تعریف کنیم. شکل کلی روستا باشد. اقلیم. راهای دسترسی. فرهنگ. محصولات کشاورزی. تعداد افراد. تعداد دانشجویان


کلمات دیگر: