کلمه جو
صفحه اصلی

باذرنگ

لغت نامه دهخدا

باذرنگ. [ ذَ رَ ] ( اِ مرکب ) همان بادرنگ باشد بمعنی سینه بند طفلان. رجوع به بادرنگ شود.


کلمات دیگر: