کلمه جو
صفحه اصلی

بارابی

لغت نامه دهخدا

بارابی. ( ص نسبی ) منسوبست به باراب که ناحیه ای است در پشت نهر سیحون. از بلاد مشرق. ( سمعانی ).

بارابی.( اِخ ) ابوزکریا یحیی بن احمد ادیب بارابی ، منسوب به باراب یا فاراب. یکی از پیشوایان متتبع در لغت. وی کتاب المصادر را در لغت تألیف کرده است و از ابوعبدالرحمن عبداﷲبن عبیداﷲبن شُریح بخاری حدیث کرد و حسن بن منصور مقری... از وی روایت دارد. ( از انساب سمعانی ). رجوع به بارانی شود.

بارابی . (ص نسبی ) منسوبست به باراب که ناحیه ای است در پشت نهر سیحون . از بلاد مشرق . (سمعانی ).


بارابی .(اِخ ) ابوزکریا یحیی بن احمد ادیب بارابی ، منسوب به باراب یا فاراب . یکی از پیشوایان متتبع در لغت . وی کتاب المصادر را در لغت تألیف کرده است و از ابوعبدالرحمن عبداﷲبن عبیداﷲبن شُریح بخاری حدیث کرد و حسن بن منصور مقری ... از وی روایت دارد. (از انساب سمعانی ). رجوع به بارانی شود.



کلمات دیگر: