کلمه جو
صفحه اصلی

باذبینی

لغت نامه دهخدا

باذبینی. ( اِخ ) ابوالرضا احمدبن مسعودبن الزقطر باذبینی. از محدثان بود و از ابوالبرکات یحیی بن عبدالرحمن بن حُبَیش فارقی قاضی مارستان سماع کرد و بسال 592 هَ. ق. درگذشت. ( از معجم البلدان ). و رجوع به تاج العروس شود.

باذبینی. ( ص نسبی ) نسبت به باذبین که نام مردی بود. رجوع به باذبین و تاج العروس شود.

باذبینی. ( اِخ ) باذبین. شهری است زیر واسط. رجوع به باذبین و تاج العروس شود.

باذبینی . (اِخ ) ابوالرضا احمدبن مسعودبن الزقطر باذبینی . از محدثان بود و از ابوالبرکات یحیی بن عبدالرحمن بن حُبَیش فارقی قاضی مارستان سماع کرد و بسال 592 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان ). و رجوع به تاج العروس شود.


باذبینی . (اِخ ) باذبین . شهری است زیر واسط. رجوع به باذبین و تاج العروس شود.


باذبینی . (ص نسبی ) نسبت به باذبین که نام مردی بود. رجوع به باذبین و تاج العروس شود.



کلمات دیگر: