کلمه جو
صفحه اصلی

بادید کردن

فرهنگ فارسی

آشکار کردن نمودار کردن

لغت نامه دهخدا

بادید کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) آشکار کردن. نمودار کردن. ظاهر ساختن.


کلمات دیگر: