( پدید آوریدن ) پدید آوریدن. [ پ َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) پدید آوردن :
بتازی یکی نامه پاسخ نوشت
پدید آورید اندرو خوب وزشت.
همانا که چون تو زمانه ندید.
بتازی یکی نامه پاسخ نوشت
پدید آورید اندرو خوب وزشت.
فردوسی.
که چون تو دلیری پدید آوریدهمانا که چون تو زمانه ندید.
فردوسی.