کلمه جو
صفحه اصلی

پخته کار

فرهنگ فارسی

( صفت ) کار آمد .

لغت نامه دهخدا

پخته کار. [ پ ُ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) کارآمد. ضَنَن ، مرد دلاور پخته کار. ( منتهی الارب ).

دانشنامه عمومی

پخته کار ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
پخته کار (غفورف)
پخته کار (واسع)
پخته کار (ازبکستان)


کلمات دیگر: