کلمه جو
صفحه اصلی

بادکان

لغت نامه دهخدا

بادکان . (اِ مرکب ) رجوع به بادگان شود.


بادکان . (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج . در چهارهزاروپانصدگزی جنوب خاوری پاوه و پنج هزارگزی باختر قلعه ٔ جوانرود در کوهستان واقعست . هوایش سردسیر و 253 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات ، لبنیات ، توتون و شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


بادکان. ( اِ مرکب ) رجوع به بادگان شود.

بادکان. ( اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه شهرستان سنندج. در چهارهزاروپانصدگزی جنوب خاوری پاوه و پنج هزارگزی باختر قلعه جوانرود در کوهستان واقعست. هوایش سردسیر و 253 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات ، لبنیات ، توتون و شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

دانشنامه عمومی

بادکان، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان جوانرود در استان کرمانشاه ایران است.
این روستا در دهستان پلنگانه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۱ نفر (۹خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: