بادیه پیمودن
بادیه پیمائی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بادیه پیمائی. [ ی َ/ ی ِ پ َ / پ ِ ] ( حامص مرکب ) عمل بادیه پیما. بادیه پیمودن. بادیه طی کردن. بادیه درنوردیدن :
رهروی روی به تنهائی کرد
بهر حج بادیه پیمائی کرد.
رهروی روی به تنهائی کرد
بهر حج بادیه پیمائی کرد.
جامی ( از فرهنگ ضیا ).
فرهنگ عمید
بادیه طی کردن، درنوردیدن بادیه.
کلمات دیگر: