کلمه جو
صفحه اصلی

حافظ ناظری

دانشنامه عمومی

۸ مرداد ۱۳۵۸ (٣٩ سال)
شور رومی که در ایران به اسم مولویه منتشر شده است
سه تار نوازی در کنسرت ۷۷ (شهرام ناظری و کامکارها)
دف نوازی در اثر آواز اساطیر (شهرام ناظری و فیض بشی پور)
دف نوازی در اثر حیرانی (شهرام ناظری و گروه شمس)
آلبوم بعد یازدهم (بخش اول پروژه سمفونی رومی) - انتشار در زمستان ۱۳۹۲ (۲۰۱۴)
ناگفته - انتشار در تابستان ۱۳۹۴ (۲۰۱۵)
== حافظ ناظری از سه سالگی درس آواز را شروع کرد و از همان سال ها شروع به نواختن تنبور و سه تار کرد. هفت ساله بود که مطالعاتش در این باره آغاز شدند. پس از آن به نوازندگی دف پرداخت و تکنیک های منحصر به فردی را در دف نوازی به وجود آورد که بسیاری از جوانان ایرانی از تکنیک های وی در حال حاضر استفاده می کنند.حافظ نه ساله بود که به همراه پدرش، استاد شهرام ناظری ، در بسیاری از کنسرت های سنتی اروپا و خاورمیانه شرکت می کرد و به خاطر تکنیک های خاص و منحصر به فردش در اجراهایش همواره مورد تحصین واقع می شد. شانزده ساله بود که در فستیوال هسفینکس بلژیک شرکت کرد، فستیوال دل کاپولو ایتالیا، دلاویر پاریس، فستیوال بیت الدین لبنان و ... از جمله دیگر برنامه های او بود.وی سال 2000 گروهی از نوازندگان جوان و با استعداد را دور هم جمع کرد و گروه رومی_مولانا را تشکیل داد و کنسرت هایی را در بیست شهر ایران اجرا کرد. حضور 140 هزار نفردر اجرای گروه رومی رکوردی در خاورمیانه به شمار می رفت. در سن نوزده سالگی برای به دست آوردن عرصه های جدید در موسیقی به نیویورک مهاجرت کرد. در سال 2006 پس از فارغ التحصیلی در رشته آهنگسازی و رهبری ارکستر از Mannes college of music of New York city ، ساخت شاهکار شماره یک موسیقی کلاسیک بیلبورد با نام ناگفته را آغاز کرد که پروژه سمفونی رومی، کنسرت ها و رکوردهای جهانی را به دنبال داشت. در همان سال تور کنسرت گروه رومی با نام «راه مولانا» را در آمریکای شمالی پشت سر گذاشت. سالن تئاتر دالبی لس آنجلس، سانفرانسیسکو، واشنگتن دی سی و بوستون از جمله مکان های اجرای آنهاست. در اثر ناگفته هنرمندان مطرحی حضور داشته اند که در مجموع برنده ۵۰ جایزه گرمی می باشند. ذاکر حسین ،گلن ولز و مت هایموویتز از جمله موسیقی دانان مطرح حاضر در آلبوم ناگفته می باشند. کنسرت سمفونی رومی در سال 2014 که در سالن Microsoft Theater اجرا گردید، بزرگترین کنسرت موسیقی ایرانی در خارج از کشور بود. حافظ اولین هنرمند از خاورمیانه است که یک کنسرتsold out را در بزرگترین سالن جهان ،Carnegie Hall، به اجرا در آورده است. «ناگفته» اولین آلبوم توسط هنرمند خاورمیانه ای است که توانسته در صدر بیلبورد قرار بگیرد. همچنین حافظ اولین هنرمند خاورمیانه ای است که آلبوم وی توسط Sony Music منتشر شده است. شهردار سن دیه گو 25 فبریه 2006 را به پاس قدردانی از حافظ برای اجرای وی در حضور عده ای از سناتور ها ، به نام وی ثبت کرده است. حافظ جایزه خلاقیت را از دانشگاه UCLA برای «متمایزترین آهنگساز جوان» در سال2007 دریافت کرده است. Los Angeles Times لقب «یکی از غول های فرهنگ و هنر جهان» را نسبت داده است. کنگره ایالات متحده و همچنین شهردار لس آنجلس جایزه Recognition Award را برای موسیقی وی در سال 2006 به او اهدا کردند. اولین CD حافظ با نام شور رومی توسط Los Angeles Times و Boston Globe به عنوان یکی از پنج CD برتر موسیقی در جهان در سال 2007 انتخاب شد. آلبوم ناگفته مورد توجه بسیاری از رسانه های بین المللی از جمله CNN، NBC، ABC News, BBC, Fox News , Associated Press, Reuters, San Francisco Chronicle, The San Diego Union-Tribune, Los Angeles Times, New York Times, The Boston Globe , Vanity Fair (magazine) , قرار گرفت. ==
پس از به بازار آمدن اولین آلبوم حافظ ناظری و انتشار ادعاهای وی دربارهٔ فعالیت های موسیقایی و تحصیلاتش در آمریکا، سجاد پورقناد اولین انتقادها را دربارهٔ او، در مجله گفتگوی هارمونیک منتشر کرد. همچنین پس از انتشار دومین اثر او هوشنگ کامکار در نامه ای سرگشاده انتقادات گسترده ای را نسبت به آهنگسازی و نوع تبلیغات وی در روزنامه شرق به انتشار رساند. حافظ ناظری جوابیه ای تند در جواب هوشنگ کامکار ارائه داد.
این ماجرا از آنجا شروع شد که منتشر شدن دو عکس از حافظ ناظری که او را در حال سرم زدن در درمانگاهی در مناطق زلزله زده کرمانشاه نشان می داد در فضای مجازی جنجال برانگیز شد، متن ذیل از یکی از خبرگزاری ها در مورد این اتفاق است:

نقل قول ها

حافظ ناظری (۱۳۵۷ / ۱۹۷۹ م) نوازندهٔ ایرانی ، فرزند شهرام ناظری.
• «رحم و شفقتی در وجودش نیست. آنقدر سخت و تنگ می گیرد بر او تا تسلیمش کند. این ابرشهر در نگاه اول زیبا و بزرگ است اما وقتی در آن زندگی کنی بی آنکه آشنا و قرابتی با آن داشته باشی، باید سال ها سختی بکشی تا به دشواری ها عادت یا خودت را با آن سازگار کنی؛ ولی با این وجود در این شهر جادویی هست که به تو قدرت مبارزه می دهد.»در گفت وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳ -> نیویورک
• چون ما در جهان سوم زندگی می کنیم. در اینجا متأسفانه حاشیه ها از متن مهم تر هستند. حاشیه ها بر اصل چیره می شوند… در ایران حقیقتاً خیلی چیزها سر جای خودش نیست. به همین دلیل به چنین جامعه ای می گویم جهان سوم؛ البته خودم هم یک جهان سومی هستم و به این موضوع افتخار می کنم.»در گفت وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳• «آیا منطقی است که هرکس فقط به دلیل سنش، هرچه خواست بر زبان بیاورد و انتظار داشته باشد دیگران سکوت اختیار کنند؟.. اما آیا احترام به این معناست؟ اینگونه ما باید راه ترقی را پیش بگیریم؟ آیا ما در قرون وسطی زندگی می کنیم؟ مگر احترام تا حدی دوطرفه نیست؟.»در گفت وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳• «من عاشق کشور و مردمم هستم. تنها انگیزه بزرگم جنگیدن در راه موسیقی و افتخارآفرینی برای مملکتم و مردمم است.»در گفت وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳• «من منتقدانم را هم دوست دارم. از منظر روانشناسی، این دوستان ساعت ها از وقت ارزشمندشان را در طول روز صرف زیرسوال بردن من و کارهایم می کنند. پس در جایی از ضمیر ناخودآگاهشان باید من را دوست داشته و به من اعتقاد داشته باشند؛ ولی این علاقه را به شکل منفی منعکس می کنند..»در گفت وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳• «منتقد باید خیلی اصولی و با مدرک صحبت کند. متأسفانه ۹۹درصد نقدها در ایران از روی احساس و غرض است؛ نه منطق خالص.»در گفت وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳• «یک هنرمند در هراندازه و سطحی از معروفیت و نبوغ امکان ندارد بیشتر از چنداثر واقعی و متفاوت بتواند خلق کند.»در گفت وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳• «هنرمندان ما اینجا درگیر مسایل حاشیه ای زیادی هستند و این مسایل جزو تاریخ ماست. این نکته غم انگیزی است که باید بیشتر درموردش صحبت کنیم چون ما را از راه اصلی به جاده خاکی هدایت می کند. متأسفانه گاهی اوقات وقت زیادی صرف می کنیم تا یک نفر را زیرسوال ببریم در صورتی که کارهای مهم تری برای انجام دادن وجود دارد. این متأسفانه یکی از خصلت های فرهنگی ماست.»در گفت وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳• «من عاشق ایرانم. خودم را قطره کوچکی از این اقیانوس بی پایان می دانم؛ اقیانوسی که قرن ها با فرهنگ، هنر، ادبیات و رسوم موسیقی و… جهان را تحت تاثیر قرار داده. چطور می توانم رابطه ام را با کشورم قطع کنم؟ همیشه یکی از آرزوهایم این بوده است که روزی بتوانم کاری انجام دهم که باعث غرور و افتخار این مملکت شوم… حتی اگر در ایران سنگ هم به من پرتاب کنند، از مملکتم دست نمی کشم. کسی نمی تواند نام ایران را از من جدا کند. هر اتفاقی بیفتد من تا لحظه ای که جان در بدن دارم و نفس در سینه، برای این مملکت تلاش می کنم.»در گفت وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳• «مولانا متعلق به تمام مردم جهان است و محدود به یک نقطه جغرافیایی و یک دوره خاص نمی شود. روحی است که در طول تاریخ درخشیده.»در گفت وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳• «این خیلی غمناک است که به محض آنکه کسی موفق می شود، به او حمله می کنند و سعی در تخریب آن دارند. معتقدم اگر نقدی هم هست، باید دوستانه و توأم با احترام آن را مطرح کرد. موسیقی ایران، نیازمند عشق و همبستگی است نه جنگ و دوری.»در گفت وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳• «... ما در جامعه سنتی زندگی می کنیم و به همین دلیل افراد ما ناخودآگاه نسبت به هر مسئله جدید و نویی گارد دارند.»• «ورای هر نوع شعاری، می گویم من عاشق کشور و مردم این سرزمین هستم.»• «به این موضوع اعتقاد دارم اگر مردم نباشند، هنرمندان هم نیستند.»• «نه من، بلکه هیچ فرد دیگری نمی تواند ادعای بهترین بودن را در هیچ شاخه ای از هنر داشته باشد، چراکه در جهان هستی بهترین مطلق وجود ندارد و گفتن چنین حرفی جهالت محض است…»• «من عاشق ایران هستم و روحم را متعلق به این سرزمین می دانم به همین دلیل با وجود همه سختی ها و مشکلات پیش رو، همچنان دوست دارم با عشق در کشور خودم کار کنم و سختی ها باعث دلسردشدن من نمی شود؛ حتی اگر از این هم با من بدتر رفتار شود، باز هم به ایران خواهم آمد و به تلاشم ادامه خواهم داد و به این گونه بی مهری و انتقادها توجه نخواهم کرد.»• «امروز هنرمندانی که به ستاره تبدیل می شوند، به شکل تک بعدی فقط در یک زمینه رشد پیدا نکرده اند، بلکه یک مجموعه در زمینه های مختلف دور هم جمع می شود تا یک ستاره به وجود آید؛ اما در ایران همه انتظار دارند هنرمند فقط در شاخه فعالیتی خودش حرکت کند و اگر پا را فراتر بگذارد، به باد انتقاد گرفته می شود.»• « برخی فکر می کنند کار نو یعنی نادیده گرفتن سنت ها، در صورتی که تمام جادو، در گذشته نهفته شده است و می توان با همان گوشه ها و ردیف ها، جهان تازه ای ساخت. چطور می شود آنچه را که داریم رها کنیم؟ باید با آنچه داریم خلاقیت های جدید ایجاد کنیم.»• «آنچه در تمام زندگی من بوده، تفاوت و تغییر است. همیشه خواسته ام تفاوت به وجود بیاورم.»• «موسیقی ایرانی هنوز قابلیت ارتباط با دنیا را ندارد هرچند این خصوصیت، چیزی از ارزش های موسیقی ما کم نمی کند. موسیقی ایرانی نه تنها جهانی نشده بلکه از چهار سال قبل خیلی از طرفداران خود را نیز از دست داده است، حتی خود ایرانیان هم به کنسرت های ایرانی نمی روند.»• «همیشه فکر می کنم اگر پیانیست می شدم، می توانستم دنیا را عوض کنم. همیشه از خودم می پرسم چرا پیانیست نشدم؟»• «من آدم خیلی قوی هستم و چیزی رویم اثر نمی گذارد مگر مسایل احساسی، اما با وجودم خیلی در ارتباطم، همه چیز را در وجودم حس می کنم و احساسم خیلی در وجودم زنده و پویاست.»• «نیرویی در من هست که می گوید تو آمده ای زجر بکشی برای چیزی که هنوز نمی دانم چیست ولی در این هدف، مجموعه ای از ایران و جهان وجود دارد. من همانقدر به دنیا اهمیت می دهم که به ایران اهمیت می دهم.»• «موقعی که به نیویورک رفتم، زبان انگلیسی بلد نبودم. نمی توانید حس کنید چه لحظه هایی را گذراندم. نیویورک یکی از وحشی ترین شهرهای دنیاست و جای من است چون من هم یک آدم وحشی هستم و هیچ چیزی نمی تواند جلویم را نگه دارد. من شبانه روز تنها سه ساعت می خوابم.»در مصاحبه با ؛ چاپ ۲۰ فروردین ۱۳۹۳/ ۹ آوریل ۲۰۱۴ -> شرق


کلمات دیگر: