کلمه جو
صفحه اصلی

هانس مورگنتا

دانشنامه عمومی

هانس جی. مورگنتا (۱۷ فوریه ۱۹۰۴ – ۱۹ ژوئیه ۱۹۸۰) نظریه پرداز آمریکایی آلمانی تبار و استاد روابط بین الملل و علوم سیاسی بود. وی را پدر علم سیاست خارجی در نیمه دوم قرن بیستم خوانده اند. وی همچنین یکی از بنیان گذاران نظریه واقع گرایی در روابط بین الملل خوانده می شود.
علی حق شناس، ساختار سیاسی اجتماعی لبنان، تهران، سنا، ۱۳۸۸، ص ۱۵.
از نظر وی، برآیند مشترک بازیگران عرصه سیاست تلاش برای به دست گیری قدرت، حفظ آن و نمایش قدرت به منظور کسب اعتبار و وجه بین المللی است. مورگنتا معتقد است که دولت مردان خاورمیانه، رؤیایی فکر می کنند و علمی نمی اندیشند و از این جهت در نظریه موازنه قدرت، مفهوم منافع ملی را محور اصلی مباحث خود قرار نمی دهند. از نظر وی «اهداف سیاست خارجی باید برحسب منافع ملی تعریف شوند.» و «منافع ملی بر حسب قدرت تعریف می شود». به طور مسلم برای مورگنتا قدرت و منافع ملی دو مفهوم اصلی و کلیدی است.
مهم ترین پیام مورگنتا در کتاب «سیاست میان ملت ها» تفکیکی است بین «آنچه هست» و «آنچه باید باشد».
هانس مورگنتا هشت عامل اصلی را به عنوان زیر بنای قدرت ذکر کرده است: ۱- موقعیت جغرافیایی ۲- وجود منابع طبیعی ۳- ظرفیت صنعتی ۴- وضعیت آمادگی نظامی ۵-جمعیت ۶- خصوصیات ملی ۷- روحیه ملی ۸- کیفیت دیپلماسی.

نقل قول ها

هانس جی. مورگنتا (۱۷ فوریه ۱۹۰۴ – ۱۹ ژوئیه ۱۹۸۰) نظریه پرداز آمریکایی آلمانی تبار و استاد روابط بین الملل و علوم سیاسی بود. وی را پدر علم سیاست خارجی در نیمه دوم قرن بیستم خوانده اند. وی همچنین یکی از بنیان گذاران نظریه واقع گرایی در روابط بین الملل خوانده می شود.
• «محبوب ترین داستانم را دربارهٔ ... مربوط می شود به هانس مورگنتائو (Hans Morgenthau) نظریه پرداز بزرگ روابط بین الملل که پناهنده ای از آلمان نازی به آمریکا بود. گفته او را اوایل دهه ۱۹۷۰ از خود او در دانشگاه نیویورک شنیدم. او از خاطرات بچگی اش در باواریا پیش از جنگ جهانی اول می گفت. پدر او، پزشکی در منطقه کارگرنشین شهر کوبورگ (Coburg) (او می گفت غالباً معدن کار بودند)، دیگر، پسرش را برای کار با خودش می برد. بسیاری از بیماران او از بیماری سل می مردند. در آن سال ها پزشک نمی توانست کار زیادی برای نجات زندگی شان انجام دهد. اما می توانست به آنان کمک کند که بزرگ منشانه بمیرند. در کوبورگ بسیاری مردم محتضر درخواست می کردند که با کتاب مقدس دفن شوند. اما وقتی پدر مورگنتائو از کارگران همشهری اش آخرین درخواست شان را می پرسید بسیاری از آنان می گفتند که به جای کتاب مقدس می خواهند با دفن شوند. آنان از دکتر تمنا می کردند مراقب باشند نسخه پاکیزه ای از کتاب همراه آنان باشد و مراقب باشند که کشیشان دزدکی وارد نشوند و در آخرین دقیقه کتاب را پنهانی عوض نکنند. مورگنتائو می گفت آن موقع بیش از آن جوان بودم که کتاب را بفهمم. اولین وظیفه سیاسی اش این شد که مطمئن شود آنان کتاب را فهمیده اند. او می خواست اکنون مطمئن شود که ما هم آن را فهمیده ایم.»مارشال برمن -> مانیفست


کلمات دیگر: