کلمه جو
صفحه اصلی

یک تخته ی کسی کم بودن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> یک تخته ی کسی کم بودن
عقل کسی کم بودن؛ خُل / شیرین عقل بودن
مثال:
اوایل با آن دک وپزش احترام بعضی ها را جلب می کرد، اما بعد از مدت کوتاهی همه فهمیدند که یک تخته اش کم است.
توضیح:
نیز ← «عقل کسی پارسنگ بردن / برداشتن»


کلمات دیگر: