کلمه جو
صفحه اصلی

الغا کردن

مترادف و متضاد

quash (فعل)
باطل کردن، نقض کردن، له کردن، با ضربه زدن، الغا کردن

لغت نامه دهخدا

الغا کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) باطل کردن. بی بهره کردن. ( ناظم الاطباء ). بیفکندن چیزی را. رجوع به الغا شود.


کلمات دیگر: