کلمه جو
صفحه اصلی

جدا افکندن

فرهنگ فارسی

دور کردن جدایی انداختن

لغت نامه دهخدا

جدا افکندن. [ ج ُ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دور کردن. جدایی انداختن. جدا فکندن. و رجوع به جدا فکندن شود.


کلمات دیگر: