( مصدر ) تباهی پذیرفتن .
تباهی گرفتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تباهی گرفتن. [ ت َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) تباهی پذیرفتن. فساد گرفتن. فساد پذیرفتن :
سخنگوی جان جاودان بودنی است
نه گیرد تباهی نه فرسودنی است.
سخنگوی جان جاودان بودنی است
نه گیرد تباهی نه فرسودنی است.
اسدی.
کلمات دیگر: