کلمه جو
صفحه اصلی

حذال

لغت نامه دهخدا

حذال . [ ح ِ ] (ع اِ) زعفران مانندی که در گل انار باشد. (منتهی الارب ).


حذال. [ ح َ / ح ُ ] ( ع اِ )آب سرخ که از درخت طلح بیرون آید، یا چیزی است در درخت طلح مشابه صمغ. ( منتهی الارب ). || چیزی است که از بیخ سلم بیرون آید و آنرا در شیر افکنند و بخورند. ( از منتهی الارب ). چیزی است که از بن سلم بیرون آید. در شیر افکنند و بخورند. ( مهذب الاسماء ).

حذال. [ ح ِ ] ( ع اِ ) زعفران مانندی که در گل انار باشد. ( منتهی الارب ).

حذال. [ ح َ ] ( ع اِ ) مورچگان. ( منتهی الارب ).

حذال . [ ح َ ] (ع اِ) مورچگان . (منتهی الارب ).


حذال . [ ح َ / ح ُ ] (ع اِ)آب سرخ که از درخت طلح بیرون آید، یا چیزی است در درخت طلح مشابه صمغ. (منتهی الارب ). || چیزی است که از بیخ سلم بیرون آید و آنرا در شیر افکنند و بخورند. (از منتهی الارب ). چیزی است که از بن سلم بیرون آید. در شیر افکنند و بخورند. (مهذب الاسماء).



کلمات دیگر: