کنایه از کور و نابینا شدن
چشم باطل ساختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چشم باطل ساختن. [ چ َ / چ ِ طِ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از کور و نابینا کردن. ( آنندراج ). مؤلف آنندراج نویسد: «محمد طاهرنصیرآبادی در احوال میرزا علاءالدین نوشته : که چشم ایشان را با برادران در ایام شاه صفی باطل ساختند».
کلمات دیگر: