کلمه جو
صفحه اصلی

جحنب

لغت نامه دهخدا

جحنب. [ ج َ ن َ ] ( ع ص ، اِ ) کوتاه یاکوتاه قلیل. ( منتهی الارب ) ( قاموس از ذیل اقرب الموارد ). || سخت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مردسخت گیر. ( از ذیل اقرب الموارد ). جَحَنَّب. ( منتهی الارب ) ( ذیل اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || دیگ کلان. ( منتهی الارب ) ( ذیل اقرب الموارد ) ( آنندراج ).

جحنب. [ ج َ ح َن ْ ن َ ] ( ع ص ، اِ ) به معنی جَحْنَب است. رجوع به جَحْنَب شود.

جحنب . [ ج َ ح َن ْ ن َ ] (ع ص ، اِ) به معنی جَحْنَب است . رجوع به جَحْنَب شود.


جحنب . [ ج َ ن َ ] (ع ص ، اِ) کوتاه یاکوتاه قلیل . (منتهی الارب ) (قاموس از ذیل اقرب الموارد). || سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مردسخت گیر. (از ذیل اقرب الموارد). جَحَنَّب . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد) (آنندراج ). || دیگ کلان . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد) (آنندراج ).



کلمات دیگر: