چاقو یا شمشیر یا نظیر آنها
باریک دم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
باریک دم . [ دَ ] (ص مرکب ) چاقو یا شمشیر و یا خنجر و نظایر آن که دم آن تیز باشد.
باریک دم. [ دُ ] ( ص مرکب ) دارای دمب باریک و نازک. ( ناظم الاطباء ). شُبّوط؛ نوعی از ماهی نرم بدن ، خردسر، باریک دم ، گشاده میان بر شکل بربط. ( منتهی الارب ).
باریک دم. [ دَ ] ( ص مرکب ) چاقو یا شمشیر و یا خنجر و نظایر آن که دم آن تیز باشد.
باریک دم. [ دَ ] ( ص مرکب ) چاقو یا شمشیر و یا خنجر و نظایر آن که دم آن تیز باشد.
باریک دم . [ دُ ] (ص مرکب ) دارای دمب باریک و نازک . (ناظم الاطباء). شُبّوط؛ نوعی از ماهی نرم بدن ، خردسر، باریک دم ، گشاده میان بر شکل بربط. (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: