کلمه جو
صفحه اصلی

حدلقه

لغت نامه دهخدا

( حدلقة ) حدلقة. [ ح َ ل َ ق َ ] ( ع مص ) حَدْقَلَة. گردانیدن چشم وقت دیدن و تیز نگریستن. ( منتهی الارب ).

حدلقة. [ ح ُ دَ ل ِ ق َ ] ( ع اِ ) حدقه بزرگ. || چشم. || چیزی از جسد. ( منتهی الارب ).

حدلقة. [ ح َ ل َ ق َ ] (ع مص ) حَدْقَلَة. گردانیدن چشم وقت دیدن و تیز نگریستن . (منتهی الارب ).


حدلقة. [ ح ُ دَ ل ِ ق َ ] (ع اِ) حدقه ٔ بزرگ . || چشم . || چیزی از جسد. (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: