کلمه جو
صفحه اصلی

حذیمه

لغت نامه دهخدا

حذیمة. [ ح ِذْ ی َ م َ ] (اِخ ) نام موضعی است به نجد و بدانجا یکی از جنگهای عرب روی داده است . (مراصد الاطلاع ص 130).


( حذیمة ) حذیمة. [ ح َ م َ ] ( اِخ ) ابن یربوع بن غیظبن مرة.

حذیمة. [ ح ِذْ ی َ م َ ] ( اِخ ) نام موضعی است به نجد و بدانجا یکی از جنگهای عرب روی داده است. ( مراصد الاطلاع ص 130 ).

حذیمة. [ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن یربوع بن غیظبن مرة.



کلمات دیگر: