باطل داشتن ضایع و فاسد کردن
تباه داشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تباه داشتن. [ ت َ ت َ ] ( مص مرکب ) باطل داشتن. ضایع و فاسد کردن :
همی دارد او دین یزدان تباه
مبادا بران نامور بارگاه.
همی دارد او دین یزدان تباه
مبادا بران نامور بارگاه.
فردوسی.
و ما را دوزخی میخواندو کار ما را تباه میدارد. ( قصص الانبیاء جویری ).کلمات دیگر: