کلمه جو
صفحه اصلی

خبتل

لغت نامه دهخدا

خبتل. [ خ َ ت َ ] ( ع ص ، اِ ) زن کوتاه قد. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ) ( از متن اللغة ) ( ازمعجم الوسیط ) ( از لسان العرب ) ( از البستان ).

خبتل. [ خ ُ ت ُ ] ( ع ص ، اِ ) مرد گول شتاب زده که اقدام کند بر مکروه مردم. ( اقرب الموارد )( منتهی الارب ) ( متن اللغة ) ( معجم الوسیط ) ( البستان ).

خبتل . [ خ َ ت َ ] (ع ص ، اِ) زن کوتاه قد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از متن اللغة) (ازمعجم الوسیط) (از لسان العرب ) (از البستان ).


خبتل . [ خ ُ ت ُ ] (ع ص ، اِ) مرد گول شتاب زده که اقدام کند بر مکروه مردم . (اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (متن اللغة) (معجم الوسیط) (البستان ).



کلمات دیگر: