کلمه جو
صفحه اصلی

تبرعم

عربی به فارسی

جوانه زدن , درامدن , شروع برشدکردن


فرهنگ فارسی

تبرعم درخت شکوفه آوردن آن .

لغت نامه دهخدا

تبرعم. [ ت َ ب َ ع ُ ] ( ع مص ) تبرعم درخت ؛ شکوفه آوردن آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از قطر المحیط ).


کلمات دیگر: