دوباره پوشیدن
باز پوشیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بازپوشیدن. [ دَ ] ( مص مرکب ) دوباره پوشیدن. از نو بتن کردن. بر تن کردن. پوشیدن :
ستایش چو کرد آن یل سرفراز
بتن بازپوشید هرگونه ساز.
کوشید که راز بازپوشد
با آتش دل که بازکوشد؟
ستایش چو کرد آن یل سرفراز
بتن بازپوشید هرگونه ساز.
فردوسی.
|| پنهان کردن. نهان ساختن : کوشید که راز بازپوشد
با آتش دل که بازکوشد؟
نظامی.
کلمات دیگر: