کلمه جو
صفحه اصلی

حدیله

لغت نامه دهخدا

( حدیلة ) حدیلة. [ ح ُ دَ ل َ ] ( اِخ ) نام شهری به یمن بنام قبیله ذی حدیلة. و ابی بن کعب از این قبیله است. و بعضی گویند نام محله ای است به مدینه. ( معجم البلدان ).

حدیلة. [ ح ُ دَل َ ] ( اِخ ) نام محله ای به مدینه. ( معجم البلدان ).

حدیلة. [ ح ُ دَ ل َ ] ( اِخ ) بنت مالک بن زید مناةبن حبیب. مادر معاویةبن عمروبن مالک نجاری خزرجی عدنانی است. از مادران معروف عرب جاهلی است و بنوحدیلة بدو منسوبند و ابی بن کعب صحابی قاری از ایشان است. ( معجم البلدان ) ( عقد الفریدج 3 ص 328 ) ( الاعلام زرکلی ص 214 از نهایة الارب ص 192 ).

حدیلة. [ ح ُ دَ ل َ ] (اِخ ) بنت مالک بن زید مناةبن حبیب . مادر معاویةبن عمروبن مالک نجاری خزرجی عدنانی است . از مادران معروف عرب جاهلی است و بنوحدیلة بدو منسوبند و ابی ّبن کعب صحابی قاری از ایشان است . (معجم البلدان ) (عقد الفریدج 3 ص 328) (الاعلام زرکلی ص 214 از نهایة الارب ص 192).


حدیلة. [ ح ُ دَ ل َ ] (اِخ ) نام شهری به یمن بنام قبیله ٔ ذی حدیلة. و ابی بن کعب از این قبیله است . و بعضی گویند نام محله ای است به مدینه . (معجم البلدان ).


حدیلة. [ ح ُ دَل َ ] (اِخ ) نام محله ای به مدینه . (معجم البلدان ).



کلمات دیگر: