سید جلیل ماجد بن هاشم بن علی بن مرتضی بن ابن علی بن ماجد حسینی امامی صادقی جد حفصی مکنی به ابو علی و معروف بسید بحرینی محدث شیعی و از مشایخ ملا محسن فیض کاشانی است .
جد حفصی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جد حفصی. [ ج َدْ دِ ح َ ] ( ص نسبی ) منسوب به جد حفص. ( از روضات الجنات ).
جد حفصی. [ ج َدْ دِ ح َ ] ( اِخ ) سیدجلیل ماجدبن هاشم بن علی بن مرتضی بن علی بن ماجد حسینی امامی صادقی جد حفصی ، مکنی به ابوعلی و معروف بسید بحرینی. محدث شیعی و ازمشایخ ملامحسن فیض کاشانی است. وی سیدی ادیب و محققی دقیق و در جودت تألیف و فصاحت و بلاغت تعبیر و دقت نظر کم نظیر است. او اول کسی است که در شیراز به نشر حدیث پرداخت و بجهت ذوق شعری و فصاحت بیان در دل ارباب ادب جای داشت و با ابوبحر خطی دوستی و اتحاد و مناظره شعری داشت. و از جمله برگزیده اشعار وی قصیده معروفی است که در مرثیه حضرت حسین ( ع ) گفته و اول آن چنین است :
بکی و لیس علی صب بمعذور.
جد حفصی. [ ج َدْ دِ ح َ ] ( اِخ ) سیدجلیل ماجدبن هاشم بن علی بن مرتضی بن علی بن ماجد حسینی امامی صادقی جد حفصی ، مکنی به ابوعلی و معروف بسید بحرینی. محدث شیعی و ازمشایخ ملامحسن فیض کاشانی است. وی سیدی ادیب و محققی دقیق و در جودت تألیف و فصاحت و بلاغت تعبیر و دقت نظر کم نظیر است. او اول کسی است که در شیراز به نشر حدیث پرداخت و بجهت ذوق شعری و فصاحت بیان در دل ارباب ادب جای داشت و با ابوبحر خطی دوستی و اتحاد و مناظره شعری داشت. و از جمله برگزیده اشعار وی قصیده معروفی است که در مرثیه حضرت حسین ( ع ) گفته و اول آن چنین است :
بکی و لیس علی صب بمعذور.
( از روضات الجنات ص 549 ).
و رجوع به ابوعلی ماجد در شود.جد حفصی . [ ج َدْ دِ ح َ ] (اِخ ) سیدجلیل ماجدبن هاشم بن علی بن مرتضی بن علی بن ماجد حسینی امامی صادقی جد حفصی ، مکنی به ابوعلی و معروف بسید بحرینی . محدث شیعی و ازمشایخ ملامحسن فیض کاشانی است . وی سیدی ادیب و محققی دقیق و در جودت تألیف و فصاحت و بلاغت تعبیر و دقت نظر کم نظیر است . او اول کسی است که در شیراز به نشر حدیث پرداخت و بجهت ذوق شعری و فصاحت بیان در دل ارباب ادب جای داشت و با ابوبحر خطی دوستی و اتحاد و مناظره ٔ شعری داشت . و از جمله برگزیده اشعار وی قصیده ٔ معروفی است که در مرثیه ٔ حضرت حسین (ع ) گفته و اول آن چنین است :
بکی و لیس علی صب بمعذور.
و رجوع به ابوعلی ماجد در شود.
بکی و لیس علی صب بمعذور.
(از روضات الجنات ص 549).
و رجوع به ابوعلی ماجد در شود.
جد حفصی . [ ج َدْ دِ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب به جد حفص . (از روضات الجنات ).
کلمات دیگر: