کلمه جو
صفحه اصلی

حدواء

لغت نامه دهخدا

حدواء. [ ح َدْ ] (ع اِ) باد شمال که سحاب براند. (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).


حدواء. [ ح َدْ ] ( ع اِ ) باد شمال که سحاب براند. ( معجم البلدان ) ( منتهی الارب ).

حدواء. [ ح َ دَ ] ( اِخ ) نام موضعی است. نام جائیست. ( معجم البلدان ). غیر از حدوداء است.

حدواء. [ ح َ دَ ] (اِخ ) نام موضعی است . نام جائیست . (معجم البلدان ). غیر از حدوداء است .



کلمات دیگر: