کلمه جو
صفحه اصلی

قاضیلو

لغت نامه دهخدا

قاضیلو. ( اِخ )دهی است جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغدکنان شهرستان هروآباد. در یکهزارگزی جنوب باختری آغ کند و 7هزارگزی شوسه میانه به زنجان واقع و کوهستانی و گرمسیر مالاریائی است. 139 تن سکنه دارد. آب آن از دو رشته چشمه ، محصول آن غلات و حبوبات و سردرختی ، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

دانشنامه عمومی



کلمات دیگر: