کلمه جو
صفحه اصلی

مرزبوم

فرهنگ فارسی

سر حد مملکت

مرز یا منطقه‌ای با ویژگی مشخص که بین دو یا چند بوم‌سازگان قرار دارد و دارای ویژگی‌های مشترکی با هریک از آنهاست


لغت نامه دهخدا

مرزبوم. [ م َ / م َ زُ ] ( اِ مرکب ) سرحد مملکت و هر جائی که در آن توقف می کنند. ( ناظم الاطباء ). اما درست آن مرز و بوم است به صورت ترکیب عطفی. رجوع به همین ترکیب ذیل مرز شود.

دانشنامه عمومی

مرز بوم شناسی (Sexecology)یک اصطلاح ابداعی است که از سوی دو هنرپیشه هنر اجرا به نام های پروفسورالیزابت استیونز ودکتر آنی اسپرینکل بیان شده است. این حرکت به دنبال ایجاد عاطفه عمیق میان انسان و طبیعت است به گونه ای که نگاه انسان ها به زمین و طبیعت به مانند معشوق باشد. این دانش به دنبال راهکارهایی است تا فعالیت های محیط زیستی بیشتر سرگرم کنندهو متنوع گردد.

فرهنگستان زبان و ادب

{ecotone} [زیست شناسی] مرز یا منطقه ای با ویژگی مشخص که بین دو یا چند بوم سازگان قرار دارد و دارای ویژگی های مشترکی با هریک از آنهاست


کلمات دیگر: