کمین، کمین کردن و منتظرماندن
بزخو
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
کمین.
〈 بزخو کردن: (مصدر لازم) کمین کردن و منتظر فرصت بودن.
کمین.
* بزخو کردن: (مصدر لازم ) کمین کردن و منتظر فرصت بودن.
* بزخو کردن: (مصدر لازم ) کمین کردن و منتظر فرصت بودن.
گویش مازنی
میان خواب و بیداری
کمین – کمین کردن
/beze Kho/ میان خواب و بیداری & کمین – کمین کردن
پیشنهاد کاربران
کمین
کلمات دیگر: