بزرج. [ ب ُ زُ ] ( معرب ، ص ) معرب بزرگ. ( آنندراج ). معرب بزرگ و بمعنی آنست. ( ناظم الاطباء ).
بز رج
لغت نامه دهخدا
گویش مازنی
/beze raj/ جای پای بز - رد محو شده و ناپیدا
۱جای پای بز ۲رد محو شده و ناپیدا
کلمات دیگر:
۱جای پای بز ۲رد محو شده و ناپیدا