کلمه جو
صفحه اصلی

اشتوا

لغت نامه دهخدا

اشتوا. [ اَ ت ُ ] ( اِ ) بمعنی اشتو که زغال و زغال دان باشد. ( برهان ). انگشتانه. ( فرهنگ نظام از جهانگیری ).

اشتوا. [ اُ ت ُ ] ( اِ ) سبزه. ( برهان ).

اشتوا. [ اَ ت ُ ] (اِ) بمعنی اشتو که زغال و زغال دان باشد. (برهان ). انگشتانه . (فرهنگ نظام از جهانگیری ).


اشتوا. [ اُ ت ُ ] (اِ) سبزه . (برهان ).


گویش مازنی

/eshtevaa/ اشتباه

اشتباه



کلمات دیگر: