در تداول استر اباد سنجاب . موشک پران .
اشنیک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اشنیک. [ اَ ] ( اِ ) در تداول استرآباد، سنجاب . ( شلیمر ). موشک پران ( استرآباد ). رُسْک ( قریه درکه ).
گویش مازنی
/ashnik/ سخریه - بی بند و بار ۳کسی که یک جا بند نشود & موش درختی - سنجاب ۳آدم بدقیافه
۱سخریه ۲بی بند و بار ۳کسی که یک جا بند نشود
۱موش درختی ۲سنجاب ۳آدم بدقیافه
کلمات دیگر: