شکايت کردن , غرولند کردن , ناليدن
اشتک
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
پارچهای که کودک نوزادرادر آن می بندند، قنداق
( اسم ) جامه ای که کودکان نوزاد را در آن پیچند قنداق .
( اسم ) جامه ای که کودکان نوزاد را در آن پیچند قنداق .
فرهنگ معین
(اِ تَ ) (اِ. ) جامه ای که کودکان نوزاد را در آن پیچند، قنداق .
لغت نامه دهخدا
اشتک. [ اِ ت َ ] ( اِ ) جامه ای را گویند که طفلان و کودکان نوزاییده را در آن پیچند. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( فرهنگ نظام ). قُنداق. قُنداقه. قِماط.
فرهنگ عمید
پارچه ای که نوزاد را در آن می بندند، قنداق.
گویش مازنی
/oshtek/ گوسفند جامانده از گله و گم شده - تنها – انفرادی
۱گوسفند جامانده از گله و گم شده ۲تنها – انفرادی
کلمات دیگر: