( اسم ) ۱ - عضوی از حیوان که در منتهای خلفی وی قرار دارد و آن از تعدد مهره های استخوان در دنبالچه بوجود آمدهاست . در جانوران چهار پا دم بشکل دستهای مو در پشت پاها آویزان است و در پرندگان بشکل پرهایی که در پایان بدن آنها روییده . یا دم گاو ۱ - دنب گاو . ۲ - تازیانه بزرگ . ۳ - نفیر گاودم . یا با دم خود گردو شکستن بسیار شاد وخندان بودن از پیشامدی نیک . یا دم بتله ندادن طوری با احتیاط زفتار کردن که دچار عواقب وخیم نشوند . یا دم گاوی بدست آوردن ( داشتن ) ۱ - وسیلهای ( برای امرار معاش ) بدست آوردن ( داشتن ) ۲ - ساقه کوتاه و باریکی که میوه یا دانه آن بوسیله آن به شاخه درخت و گیاه متصل است . یا دم خروس ۱ - دمب خروس دنب دیک . ۲ - بهانه : [[ دم خروسی در دست دارد ]] .
کوتاه بالا .
کوتاه بالا .