( اسم ) ته و فرود چیزی .
فرودی و پستی نقیض علاوه . پائین و فرو دهر چیزی . یا جهت پائین باد که بدان جانب میرود .
فرودی و پستی نقیض علاوه . پائین و فرو دهر چیزی . یا جهت پائین باد که بدان جانب میرود .
سفاله . [ س ُ / س ِ ل َ ] (اِ) سفال است که ریزه ٔ کوزه وسبوی شکسته باشد. (برهان ) (آنندراج ). || داسی که بدان غله درو کنند. (برهان ) (جهانگیری ). || نوعی از نیل که زبون تر باشد. (آنندراج ).
سفاله . [ س ُ ل َ ] (ع اِمص ) فرودی و پستی ، نقیض علاوة. || (اِ) پائین و فرود هر چیزی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || جهت پائین باد که بدان جانب میرود. (آنندراج ).
سفالة. [ س َ ل َ ] (ع مص ) دون شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (دهار). ناکسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
سُفال#NAME?
پایین و ته چیزی.
نانی که خوب نپخته باشد