اهنگ شيرين , صداي موسيقي نوا , خنيا
نغم
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
جمع نغمه است ٠
فرهنگ معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) آهسته سراییدن . 2 - آهسته سخن گفتن . 3 - (اِمص .) آهسته - سرایی . 4 - آهسته گویی . 5 - (اِ.) سخن آهسته ؛ نغمه .
(نَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) آهسته سراییدن . ۲ - آهسته سخن گفتن . ۳ - (اِمص . ) آهسته - سرایی . ۴ - آهسته گویی . ۵ - (اِ. ) سخن آهسته ، نغمه .
(نَ غَ) [ ع . ] (اِ.) سخن آهسته .
لغت نامه دهخدا
نغم. [ ن َ ] ( اِ ) سوراخ کردن و کاویدن زیر زمین ، که بعربی نقب گویند. ( از برهان قاطع ). سوراخ درکردن در زمین. ( از جهانگیری ). سوراخ که در بیخ دیوار کنند و بعربی آن را نقب گویند و همانا از تغییر لهجه عوام است نه لغتی است فارسی علی حده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). تلفظ عامیانه نقب عربی است. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ).
نغم. [ ن َ غ َ ] ( ع اِ ) سخن آهسته. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کلام خفی. نَغم. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || ج ِ نغمه. ( غیاث اللغات ). || آواز و صدای سخن کردن. ( از برهان قاطع ). آواز سخن کردن. ( جهانگیری ). جرس الکلام. ( متن اللغة ).
نغم. [ ن ُ غ َ ] ( ع اِ ) ج ِ نغمة. رجوع به نُغمَة شود.
نغم. [ ن ِ غ َ ] ( ع اِ ) ج ِ نغمة. رجوع به نَغمَة شود.
نغم . [ ن َ ] (ع مص ) دم برآوردن . || آهسته سراییدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || آهسته سخن گفتن . (از ناظم الاطباء). سخن پنهان گفتن . (از تاج المصادر بیهقی ). || سرود گفتن در غنا . تطریب در غنا. نَغَم .(از المنجد) (اقرب الموارد). ج ، انغام . || فروخوردن شراب را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء): نغم فی الشراب ؛ شرب منه قلیلاً؛ اندکی از شراب آشامید. (از المنجد) (از متن اللغة). لغتی است در نغب . (از متن اللغة). || ما نغم بحرف ؛ سکوت کرد و حرفی نزد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) سخن آهسته . نَغَم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به نَغَم شود.
نغم . [ ن َ ] (اِ) سوراخ کردن و کاویدن زیر زمین ، که بعربی نقب گویند. (از برهان قاطع). سوراخ درکردن در زمین . (از جهانگیری ). سوراخ که در بیخ دیوار کنند و بعربی آن را نقب گویند و همانا از تغییر لهجه ٔ عوام است نه لغتی است فارسی علی حده . (انجمن آرا) (آنندراج ). تلفظ عامیانه ٔ نقب عربی است . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
نغم . [ ن َ غ َ ] (ع اِ) سخن آهسته . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کلام خفی . نَغم . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || ج ِ نغمه . (غیاث اللغات ). || آواز و صدای سخن کردن . (از برهان قاطع). آواز سخن کردن . (جهانگیری ). جرس الکلام . (متن اللغة).
نغم . [ ن ِ غ َ ] (ع اِ) ج ِ نغمة. رجوع به نَغمَة شود.
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] آهنگ، سرود.