(رَ کْ ) [ ع . ] (مص م . ) ثابت کردن ، به پای کردن .
رکز
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
رکز. [ رَ] ( ع مص ) برزمین زدن نیزه را و سپوختن در آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نیزه در زمین فروبردن. ( دهار ). نیزه فروبردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ازاقرب الموارد ). || برجستن رگ و پریدن آن.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اختلاج ؛ پریدن رگ. ( ناظم الاطباء ). || ثابت کردن. بپای کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) ( از اقرب الموارد ). || صاحب رکاز شدن. ( ناظم الاطباء ) .
رکز. [ رِ ] ( ع اِ ) حس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || آواز نرم. ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن جرجانی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آواز ضعیف. ج ، ارکاز. ( یادداشت مؤلف ). صوت خفی. ( اقرب الموارد ). || مرد دانا وعاقل و جوانمرد. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
رکز. [ رِ ] ( ع اِ ) حس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || آواز نرم. ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن جرجانی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آواز ضعیف. ج ، ارکاز. ( یادداشت مؤلف ). صوت خفی. ( اقرب الموارد ). || مرد دانا وعاقل و جوانمرد. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
رکز. [ رَ] (ع مص ) برزمین زدن نیزه را و سپوختن در آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نیزه در زمین فروبردن . (دهار). نیزه فروبردن . (تاج المصادر بیهقی ) (ازاقرب الموارد). || برجستن رگ و پریدن آن .(منتهی الارب ) (آنندراج ). اختلاج ؛ پریدن رگ . (ناظم الاطباء). || ثابت کردن . بپای کردن . (فرهنگ فارسی معین ) (از اقرب الموارد). || صاحب رکاز شدن . (ناظم الاطباء) .
رکز. [ رِ ] (ع اِ) حس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || آواز نرم . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (دهار) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آواز ضعیف . ج ، ارکاز. (یادداشت مؤلف ). صوت خفی . (اقرب الموارد). || مرد دانا وعاقل و جوانمرد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
فرهنگ عمید
۱. نیزه یا چیز دیگر مانند آن را در زمین فرو کردن.
۲. پابرجا کردن، پایدار ساختن.
۲. پابرجا کردن، پایدار ساختن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
«رِکْز» به معنای صدای آهسته است، و به چیزهایی که در زیر زمین پنهان می کنند، «رکاز» گفته می شود، یعنی این اقوام ستمگر و دشمنان سرسخت حق و حقیقت، آن چنان درهم کوبیده شدند که حتی صدای آهسته ای از آنان به گوش نمی رسد.
(بکسر اول) صوت خفی (کمترین صدا) چنان که در مجمع و مفردات و اقرب آمده . چه بسا از مردمی که پیش از آنها هلاک کردیم آیا کسی از آنها را میبینی و یا کمترین صدائی از آنها میشنوی؟! این کلمه فقط یک بار در قرآن آمده است.
«رِکْز» به معنای صدای آهسته است، و به چیزهایی که در زیر زمین پنهان می کنند، «رکاز» گفته می شود، یعنی این اقوام ستمگر و دشمنان سرسخت حق و حقیقت، آن چنان درهم کوبیده شدند که حتی صدای آهسته ای از آنان به گوش نمی رسد.
(بکسر اول) صوت خفی (کمترین صدا) چنان که در مجمع و مفردات و اقرب آمده . چه بسا از مردمی که پیش از آنها هلاک کردیم آیا کسی از آنها را میبینی و یا کمترین صدائی از آنها میشنوی؟! این کلمه فقط یک بار در قرآن آمده است.
wikialkb: ریشه_رکز
پیشنهاد کاربران
نصب کردن، فرو کردن چیزی
کلمات دیگر: