کلمه جو
صفحه اصلی

شکرک

فارسی به انگلیسی

manna

فرهنگ فارسی

هرچیزشکرمانند، مانندشکرشیرین بودن
نام میوه ایست یا متبلور از ماده شکرین چیزی شکرک زدن .

فرهنگ معین

(ش کَ رَ ) (اِمصغ . ) لایة نازک شکر بر روی بعضی از تنقلات شیرین .

لغت نامه دهخدا

شکرک. [ ش َ ک َ رَ ] ( اِ ) نام میوه ایست. ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) : شکرک که سبزی اوشار است تا خام است در شیرینی پخته بکار است. ( فرودسیه ملاطغرا، از آنندراج ). || متبلور از ماده شکرین چیزی : شکرک زدن شیره و دوشاب و نیز شکر و جز آن ؛ بلورگونه که در شیره شکر و شیره انگورو مانند آن پیدا آید. ( یادداشت مؤلف ) :
شکرک از آن دو لَبَک ِ تو بِچِنَم اگر تو یَله کنی
به سَرَک ِ تو که بزنمت به پدر اگر تو گله کنی.
( منسوب به عنصری ، از المعجم فی معاییر اشعار العجم ).
- شکرک بستن ؛ متبلور شدن. تبلور. شکرک زدن. تبلورچیزها چون شیره چغندر یا شیره انگور و هرچه بدانها ماند. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به ترکیب شکرک زدن شود.
- شکرک زدن ؛ شکرک بستن. رس انداختن. متبلور شدن ، چنانکه شیره انگور و جز آن. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به ترکیب شکرک بستن شود.
- شکرک زده ؛ رس انداخته. متبلور. شکرک بسته . ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. هرچیز مانند شکر، چیزی که به شکل شکر باشد.
۲. آنچه مانند شکر شیرین باشد.

دانشنامه عمومی

مختصات: ۲۹°۱۷′۱۶″شمالی ۵۱°۳۴′۵۶″شرقی / ۲۹٫۲۸۷۷۸°شمالی ۵۱٫۵۸۲۳۵°شرقی / 29.28778; 51.58235
درگاه ملی آمار
شکرک، روستایی است از توابع بخش ارم در شهرستان دشتستان استان بوشهر ایران.
این روستا در دهستان ارم قرار داشته و براساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۱۷۳نفر (۴۳خانوار) می باشد.


کلمات دیگر: