croaking, cawing
نعیب
فارسی به انگلیسی
عربی به فارسی
قارقار(کلا غ) , قارقار کردن (مثل کلا غ) , دادزدن , فرياد زدن , جيغ کشيدن , هو کردن , بوق زدن , صداي جغد , (اسکاتلند وشمال انگليس) فرياد اعتراض و بي صبري مثل عجب و واه وغيره
فرهنگ فارسی
بانگ کردن زاغ یاکلاغ
۱ - ( مصدر ) بانگ کلاغ و زاغ : و چون روزگار چنانک عادت اوست نعیب غراب بسمع احباب رساند ...
آواز زاغ ٠ بانگ زاغ ٠ بانگ کلاغ ٠ غار غار ٠ آواز کلاغ چون گردن بکشد خلاف نعیق ٠
۱ - ( مصدر ) بانگ کلاغ و زاغ : و چون روزگار چنانک عادت اوست نعیب غراب بسمع احباب رساند ...
آواز زاغ ٠ بانگ زاغ ٠ بانگ کلاغ ٠ غار غار ٠ آواز کلاغ چون گردن بکشد خلاف نعیق ٠
فرهنگ معین
(نَ ) [ ع . ] (اِ. ) بانگ زاغ .
لغت نامه دهخدا
نعیب. [ ن َ ] ( ع اِ ) آواز زاغ. ( غیاث اللغات ). بانگ زاغ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( دهار ). بانگ کلاغ. ( مهذب الاسماء ) ( زمخشری ). غارغار. آواز کلاغ چون گردن بکشد، خلاف نعیق. ( یادداشت مؤلف ) : و مبادا کی اسماع ما نعیب غراب فراق استماع کند. ( سندبادنامه ص 40 ). || ( مص ) بانگ کردن کلاغ. ( تاج المصادر بیهقی ). نَعب. نعاب. نعبان. تَنعاب. ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). رجوع به نَعب شود.
فرهنگ عمید
بانگ کردن زاغ یا کلاغ.
۲. (اسم ) صدای کلاغ.
۲. (اسم ) صدای کلاغ.
کلمات دیگر: