بي اعتمادي , بدگماني , سوء ظن , اعتماد نداشتن
ارتیاب
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
شک کردن، درشک افتادن، شک پیداکردن، بکسی گمان بدبردن وتهمت زدن
۱ - ( مصدر ) شک کردن به شک شدن در شک افتادن به شک افتادن در تردید افتادن دچار شک و تردید گردیدن گمان داشتن . ۲ - ( مصدر ) تهمت کردن کسی را کسی را متهم ساختن . ۳ - ( اسم ) شک شبهه ریب .
۱ - ( مصدر ) شک کردن به شک شدن در شک افتادن به شک افتادن در تردید افتادن دچار شک و تردید گردیدن گمان داشتن . ۲ - ( مصدر ) تهمت کردن کسی را کسی را متهم ساختن . ۳ - ( اسم ) شک شبهه ریب .
فرهنگ معین
( اِ ) [ ع . ] ۱ - ۱ - (مص م . ) کسی را متهم ساختن . ۲ - (مص ل . ) دچار شک و تردید گردیدن ، گمان داشتن .
لغت نامه دهخدا
ارتیاب. [ اِ] ( ع مص ) شک کردن. ( منتهی الارب ). بشک شدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). در شک افتادن. ( غیاث اللغات ). بشک افتادن. گمان داشتن. ( زمخشری ). شک. شبهه. ریب. ریبة. || تهمت کردن کسی را. ( منتهی الارب ). || طریقه ارتیاب. رجوع به ارتیابیه شود.
فرهنگ عمید
شک کردن، در شک افتادن، شک پیدا کردن.
کلمات دیگر: