کلمه جو
صفحه اصلی

مجاهره

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - با کسی روبرو جنگ کردن . ۲ - دشمنی کردن . ۳ - دشنام دادن . ۴ - آواز بلند کردن . ۵ - آشکار کردن .

فرهنگ معین

(مُ هَ رَ ) [ ع . مجاهرة ] (مص ل . ) آشکار ساختن ، علنی کردن .

لغت نامه دهخدا

مجاهرة. [ م ُ هََ رَ ] (ع مص ) مجاهرت . رویاروی جنگ کردن . (المصادر زوزنی ). با کسی رویاروی جنگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || رویاروی دشنام دادن . (المصادر زوزنی ). دشنام دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || به آواز بلند خواندن . (المصادر زوزنی ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). با آواز خواندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آشکارا کردن . (ترجمان القرآن ص 86) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || دشمنی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آشکارا کردن دشمنی را با کسی . جِهار. || چیره شدن برقوم در کار. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

۱. علنی شدن، آشکار شدن.
۲. آشکارا دشمنی کردن.


کلمات دیگر: