کلمه جو
صفحه اصلی

کلوا

فرهنگ فارسی

( اسم ) رخنه گرفتن و وصل کردن چیزی بچیزی دیگر .

فرهنگ معین

(کُ ) (اِ. ) رخنه گرفتن و وصل کردن چیزی به چیزی دیگر.

لغت نامه دهخدا

کلوا. [ ک َل ْ ] ( اِ ) بمعنی رخنه گرفتن و وصل کردن چیزی باشد به چیزی دیگر. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از فرهنگ فارسی معین ). استاد آن کار را در اصفهان کلوایی گویند. ( حاشیه برهان چ معین ). در لهجه اصفهان به معنی بند زدن چینی و همان است که در خراسان آن را ورش زدن گویند. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ). و رجوع به کلوابند و کلوایی شود. || در مؤیدالفضلا بمعنی غوک آمده است که وزغ باشد. ( از برهان ). || غوک و قرباغه. ( ناظم الاطباء ).

گویش مازنی

/kelvaa/ از انواع نان – نانی که زیر خاکستر گرم اجاق پخته شود، نان دامداران

از انواع نان – نانی که زیر خاکستر گرم اجاق پخته شود،نان ...


پیشنهاد کاربران

نام نوعی نان و شیرینی در مناطق لرنشین به ویژه لر کوچک.
کَل احتمالا مخفف کَلک Kalk واژه ای کهن در لری یعنی نان ، در لری معاصر به معنی نان بلوط ( تحدید معنا )
وا در این واژه یعنی خوراکی، غذا که در فارسی با خوانده می شودمثل شوربا ( لری شوروا ) یا ماسِوا ( غذایی که با ماست درست می کنند )


کلمات دیگر: