متکافی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) برابر همسان : و اگر هر دو اندر قوت متکافی بودندی یا هر دو یکدیگر را از صنع باز داشتندی پس صنع نبودی ...
فرهنگ معین
(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) برابر، همسان .
لغت نامه دهخدا
متکافی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) ( از «ک ف ء» ) برابر شونده و برابر ایستنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). برابر و موافق و هم کفو. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تکافوء شود.
فرهنگ عمید
برابر، همسان.
کلمات دیگر: