عمل نفاط .
نفت اندازی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نفت اندازی. [ ن َ اَ ] ( حامص مرکب ) عمل نفت انداز. آتشبازی : هندوئی نفت اندازی همی آموخت حکیمی گفت ترا که خانه نئین است بازی نه این است. ( گلستان سعدی ).
فرهنگ عمید
از فنون جنگی که چیزهای آلوده به نفت را آتش می زدند و به طرف دشمن می انداختند.
پیشنهاد کاربران
آتش بیار معرکه.
کلمات دیگر: