آنکه گفتارش دلنشین است خوش سخن .
نغزگفتار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نغزگفتار. [ ن َ گ ُ ]( ص مرکب ) شیرین سخن. خوش بیان. ( یادداشت مؤلف ). شیواسخن. که گفتاری خوش و سخنی دلنشین دارد :
جوابش داد پیر نغزگفتار
که در پیری تو خود بگریزی از یار.
وگردارد چو تو باری ندارد.
جوابش داد پیر نغزگفتار
که در پیری تو خود بگریزی از یار.
نظامی.
زمانه نغزگفتاری نداردوگردارد چو تو باری ندارد.
نظامی.
|| ( اِ مرکب ) گفتار خوش و دلنشین. سخن نغز.فرهنگ عمید
آن که گفتارش نغز و دل نشین باشد، خوش سخن، فصیح.
کلمات دیگر: